پرنیاخانمپرنیاخانم، تا این لحظه: 11 سال و 8 روز سن داره

روزنگارمن ودخترم

پرنیاخانم ماالان 15ماه داره

سلام دخترمهربونم وقتی وبلاگتوساختم اسمشوگذاشتم روزنگارچون دوست داشتم لحظه لحظه بزرگ شدنتوواست ثبت کنم تابعدهاازخوندنش لذت ببری وتمومه این لحظات واسه خودم تداعی بشه ولی باورکن وقت نمیکنم الانم که دارم واست مینوسم ساعت3:15بعدازظهره وشمابعدازکلی آب بازی وتوپ بازی خوابیدی هروقت میام واست بنویسم همش دوست دارم ازدوست داشتن خودموبابابگم که چقدرعاشقتیم ودوست داریم باباباوجودخستگی بعدازکارش حتمن شماروباخودش بیرون میبره تاتنوعی بشه واست آخه عاشق دردری(به قول خودت)وهروقت بابالباس میپوشه سوییچ رومیاری ومیپری بغلش. خودمم که همه روزوباهات سرگرمم وهمش باهم بازی میکنیم وقتی که خوابی هم دنبال کتاب ومقالم که مامان موفقی باشم وبتونم پاسخ...
22 مرداد 1393
1